خلاصه کتاب ۱۰۰ روش برای تغییر زندگی تان
بخشی از کتاب ۱۰۰ روش برای تغییر زندگیتان:
«از همان کودکی، دغدغههای عمیق وجودی داشتم. شبها تا دیروقت بیدار میماندم و به کوتاهی عمر و گذر سریع زمان فکر میکردم. این احساس که باید از تکتک لحظههایم نهایت استفاده را ببرم، مدام ذهنم را درگیر میکرد. راستش را بخواهید، این وضعیت کمی آزاردهنده هم بود.
با این حال حالا که به گذشته نگاه میکنم، میبینم که از همان ابتدا هیچوقت به شرایط موجود قانع نبودم و این شاید نعمتی در لباس مصیبت بود. در دو سالگی، مادرم حادثه سختی داشت که مثل موج زلزله، زندگی همه ما را تکان داد. او نزدیک بود جانش را از دست بدهد، والدینم طلاق گرفتند، و زندگی همهمان به دو دوره «قبل» و «بعد» از آن حادثه تقسیم شد. بگذارید روشن بگویم: از اینکه این اتفاق افتاد خوشحال نیستم. از کسانی که سعی میکنند با حرفهای کلیشهای ما را وادار به شکرگزاری برای مصیبتهایمان کنند، بیزارم. اما معتقدم حتی در بدترین شرایط هم میتوان چیزهایی آموخت. آیا کاش مادرم آن روز سوار اسب نمیشد؟ صد در صد. اما آیا حاضرم درسهایی که به سختی از این تجربه آموختهام را فراموش کنم؟ هرگز.
این تجربه تلخ، درک عمیقی از ارزش و شکنندگی زندگی به من داد. فهمیدم که زندگی هم گرانبهاست و هم بیضمانت، و در این عمر کوتاه، این ما هستیم که باید به هر لحظه معنا ببخشیم. مشکل اما این بود که نمیدانستم آن معنا دقیقاً چه باید باشد. سردرگم و در جستجوی هدف، درست در روز فارغالتحصیلی از دبیرستان، راهی اروپا شدم. ماهها کولهگردی کردم و بالاخره در یک کافیشاپ در آمستردام مشغول کار شدم (بله، از آن نوع کافیشاپها!). در آن دوران غرق در خودبیزاری بودم و تلاش برای زندگی پرشور را با تمایل به «کول» بودن در هم آمیختم. این باعث شد نقش دختری مهمانیرو و شلوغ را بازی کنم که مثل لباسی تنگ و ناراحتکننده به تنم نمینشست.»
تعداد مشاهده: 4 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 21
حجم فایل:0 کیلوبایت